در دسـت گلـی دارم این بـار که مـی آیم که آن رابه تو بسپارم این بارکه می آیم
در،بسـته نخواهد مـاند بگـذار کلیـدش را دردست تو بسـپارم این بارکه می آیم
هم هرکس وهم هرچیز،جزعشق تو پالودست ازصفحه ی پندارم این بارکـه می آیم
خواهی اگرم سنجی ،می سنج که جزمهـرت ازهرچه سبک بارم این بارکـه می آیم
سقـفم نـدهـی بــاری ،جـایی بسـپارایی درسایه ی دیـوارم این بارکـه می آیم
باورکن ازآن تصویر،آن خسـتگی،آن تخطیر بیــزام وبیــزارم این بارکـه می آیم
دیـروز بـِهَل جـانا ، باتـو هــمه ازفــردا یک سینه سخن دارم،این بارکه می آیم